به بهانه درگذشت محمدرضا شجریان
کد خبر: ۳۲۵۴۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۲
عارف که در طول پذيرش رياست فراکسيون اميد مجلس، نتوانسته رضايت راديکالها را جلب نمايد، به تازگي نسبت به خبر نامگذاري خياباني به نام محمدرضا شجريان واکنش نشان داده است
کد خبر: ۳۱۴۶۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۱۴
کد خبر: ۳۰۱۴۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۰۷
گفتوگو با استاد آواز ایران محمدرضا شجریان
اشاره: جای بسی خرسندی است که یک بار دیگر ثابت میشود که خورشید برای بازآمدن است که میرود و این رفتنهای کوتاه مدت و باز آمدن، خبر از ماندگاری و انس و همدلی ملی میدهد. کدام همدلی بهتر، و شادمانهتر از اینکه «گلستان هزار باغ ایران ما» بینغمه داوودی مرغ سحر نماند. گاه در سیر حیات آدمی گسست و فاصله و آزردگیها رخ میدهد، اما این غمها چون مولود قیام عقل نیست، بسرعت از خیمه احساسات زودگذر دور میشود و به جای آن، جهان عقل بر لحظات زندگی حاکم میشود. بیشک چنین تاب و بازتابهایی در وسعت مواج و شناور هنر، حضور و ظهور صد چندان دارد. اگر این فراز و فرودها در کنش انسانی یک انسان پویا نباشد، به یقین از خلاقیت هم خبری نخواهد بود. زیباییها و مولودیها و مزامیر و نغمهها همه ماحصل همین کشاکشها و تضادها و تناقضها است. تا سرمای زمهریر زمستان و گرمای بیملاحظه تابستان نباشد، هستی و طبیعت هرگز «تعادل و اعتدال بهاری» را تجربه نکرده و از نعمتهای بیشمارش لذت نمیبرد و گل از گلستان نمیگیرد به بوی جان بخش جهان آرا. و این عین خیر محض است که بعضی ایام شرایط به نقد جامعه و جامعه به نقد شرایط میپردازد،. همه هنرمندان مسئول و متعهد، نسبت به جامعه و مردم خود حساس هستند، از این معدود هنرمندان یکی همین محمدرضا شجریان است که در بزنگاههای ویژه اجتماعی از خود نه واکنش که کنشی خطیر نشان میدهد، آن هم نه به سود یک اندیشه و یک طیف و یک ترانه، که او خودبارها گفته است که «من خاک پای مردم ایران، و دوستداران همین سرزمین معنویام... هرگز نه به آن پشت پا میزنم و نه از آن دور میشوم.» و در جای دیگر میگوید: «من نه اهل غرورم و نه خودشیفته و نه اهل تکبرم، غروری اگر دارم، غرورم، غرور فرهنگی است، غرور ملی است، غرور شخصی نیست. من غرور شخصی ام را فدا میکنم برای غرور ملی ام و غرور فرهنگی ام. چون فرهنگم مال ملتم است و ملتم غرور من است، ملتم یک ملت متمدن و با فرهنگ است.»
شجریان به گفته خودش مسئول است اما سیاسی نیست. متعهد است اما سیاسی کار نیست. او اندوه را میپذیرد و نه شکست را، اعتراض را علنی میکند، نه خشم را، او خوب میداند که در جهان سیاست بنا به خصلت تاریخی خود، اتفاقی ثابت و پایدار و قابل اعتماد نیست، اما مسئولیتپذیری و تعهد به شرافت انسانی، امری ازلی و ابدی است.خوشا مرغ سحر که باز سپیده دم دیگری را به نوا آغاز خواهد کرد، او دوباره بعد از سفری درونی و کندوکاو در باز جُست حقیقت، از نو اراده کرده است که به راه مردم و برای مردم پا به عرصه عشق و آزادی بگذارد. ایام ماضی هم آسان طی نشد، این شجریان نبود که بیرَب و راه مانده بود، این ما بودیم که از ربنای او محروم شده بودیم.
اینجا ایران است، سرزمین مرغ سحر که خوشا... دوباره به گلستان و مکتب عشق خوش آمده است. لذا به میمنت این شعور قابل ستایش، پای صحبتها و گلایههای محمدرضا شجریان مینشینیم.
شما هم با ما باشید. حرفهای ایشان را با صدای بلند میخوانیم تا بزودی که باز نغمه داوودی... فضای ایران صلح طلب شکست ناپذیر را غرق تبسم کند. آن هم ایران معنوی، ایرانی که در هنر مقامی ویژه دارد. این ویژگی را هنرمندانی چون شجریان تعریف و تعبیر میکنند، در واقع هنرمندان توحیدی قادر به قرائت دست خط روشناییاند با هزاران استعاره و امکان آشکار و مخفی. و خوشا این سرزمین و این مردم شریف که هرگز حضور توحیدی و ایمان ملکوتی خود را از دست نداده است و در این میان صاحبان ایمان، مسئول این معنا و مراقبت از آن هستند. محمدرضا شجریان هم از طفولیت به این آیین عزیز دلبسته و جان سرشته بود. چندان که بارها گفته است که در کودکی با شنیدن صدای اذان و صدای قرآن مجید چنان به وجد میآمده که از حیث روحی دچار دگرگونی میشده، همچنان که با خواندن اشعار شعرای فارسی زبان و غزلهای آنها چنین کرده است. به عنوان مثال شجریان وقتی غزلی از حافظ را میخواند که ما بارها آن را خوانده ایم، با قرائت او از حافظ تازه به اوج هنر این شاعر بیبدیل پی میبریم، از لحاظ هماهنگی و معنا و مضمون، ایهامها، ابهام ها، استعارهها، تصویرها، تعبیرها و حتی سکوتها و صناعات شعری... ! و این نیست مگر به این دلیل که شجریان نه فقط به کنه و ژرفای خود غزل و چم و خم و معنایش وقوف دارد که موسیقی واژهها را نیز دریافته است. با قدرت و توانایی آن را ارائه میدهد. و اینجاست که در مییابیم: خواندن بهاندازه سرودن اهمیت مییابد.
کد خبر: ۲۹۲۴۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۳۰